درگذشت تعزیه خوان پیشکسوت و از افتخارات تعزیه برخوار مرحوم حاج علی اعظمی را به جامعه تعزیه خوانان و هنرمندان و عموم مردم ولایتمدار شهرستان برخوار و استان اصفهان تسلیت عرض می نماییم.
پایگاه اطلاع رسانی تعزیه خوانی سنتی حبیب آباد برخوار
قسمتی از تعزیه شمر مرحوم اعظمی
پایگاه اطلاع رسانی تعزیه خوانی سنتی حبیب آباد برخوار فرا رسیدن سال جدید را بر عموم هموطنان تبریک عرض می نماید . به امید اینکه سال جدید (1395) سال ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) و سال پیروزی مسلمانان و نابودی دشمنان و گروه های تکفیری باشد .
هدیه به ارواح طیبه مومنین و مومنات، علماء ، شهداء و ذاکرین و تعزیه خوانان با اخلاص حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام ، الفاتحه مع الصلوات
بخش ششم
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مومنی ، امام جمعه محترم حبیب آباد در ادامه سخنان خویش در همایش تعزیه خوانان شهرستان برخوار گفتند :
مساله بعدی (سوم) ، قهر کردن حضرت عباس (ع) است که از قدیم الایام در تعزیه منطقه ما نبوده و در حبیب آباد از قبل از انقلاب علماء با آن مخالفت می کردند و کسی نمی خوانده است. این بسیار زشت است که سکینه بیاید و حضرت اباالفضل (ع) را با امام حسین (ع) آشتی بدهد. اینقدر مقام اباالفضل (ع) را پایین بیاوریم؟؟
اباالفضل به سکینه می گوید : من او را یاورم باور ندارد ...
و سکینه بگوید : عمو جان مرحبا بر مردی تو / تعجب دارم از دلسردی تو / در این دشتی که تیر و نیزه بارد / برادر را کسی تنها گذارد؟
که این بسیار زشت است. حضرت اباالفضل با آن مقام ، اینگونه به وی توهین شود.
مطلب چهارم ، التماس کردن شاهزاده عبدالله به شمر که بیا از قتل عموی من بگذر و این را در تعزیه های قدیم می خواندند.
مگر ابن سعد به ازرق شامی در مقام تعریف حضرت قاسم نمی گوید : بنی هاشمی از صغیر و کبیر / شجاعند و مرد افکن و شیر گیر
آن وقت در تعزیه شهادت امام (ع) عبدالله بن حسن با ذلت وخواری به شمر التماس می کند، قرآن را واسطه می کند. شمر قبول نمی کند. رختهای خودش را به شمر می دهد .
شمر می گوید : رختهای خویش را دادی به من / از چه رو کردی دریغ از پیرهن ...
باز شمر قبول نمی کند. عبدالله پیش ابن سعد می رود. دور شمر و ابن سعد بالا می آید. این خیلی زشت است. عبدالله بن حسنی که تا آن ملعون خواست شمشیر را بالا برد تا بر امام (ع) بزند ، فریاد زد : یا بن الخبیثه ... ای پسر زن زشت کار می خواهی عموی مرا بکشی؟ اینها اینقدر شجاع بودند. کودک بودند ولی نترس. آن وقت چنین کسی می آید التماس کند به شمر ؟ این نباید در تعزیه ها اجرا شود.
مطلب پنجم اینکه در تعزیه شهادت امام (ع) آن موقعی که امام در قتلگاه است (جدیدا شنیده ام که خوانده می شود) امام به شمر می گوید : پیراهنت را بالا بزن . چرا ؟ می خواهم ببینم آیا هفت پستان داری یا نه ؟ چون قاتل من هفت پستان دارد. این حرف غلط و بسیار زشتی است. این یک اصلی دارد ولی از اصل آن دور افتاده است.
روایتی داریم که امام حسین (ع) به شمر می فرماید : پیراهنت را کنار بزن . چرا؟ می فرماید : چون از جدم پیغمبر (ص) شنیدم که قاتل تو لک و پیس است و شمر به مرض برص مبتلا بود. این نشانۀ او بود.
نقل شده است که صبح عاشورا یک لحظه خواب سبکی بر امام حسین (ع) عارض گردید. وقتی بیدار شد فرمود : می دانید الان چه خوابی دیدم؟ عرض کردند : نه . فرمود : الان دیدم گروهی از سگها به من حمله کردند. در میان آنها یک سگ دو رنگ (سیاه و سفید) از همه شدیدتر بود و من چنان می دانم که قاتل من در میان این لشگر مردی پیس است که مرض برص دارد. این جریان بوده است نه اینکه شمر ملعون هفت پستان داشته باشد. این نباید در تعزیه خوانده شود.
ادامه دارد ...
این دسته شبیهها یا تعزیههای فرعی حرکت و دیدگاهی نو در سنت تعزیهنویسی و تعزیهخوانی پدید آورد و تعزیه را از شکل آغازین و قدسیمآبانه سنتیاش درآورد و متحول کرد. بکتاش در «پدیدارشناسی تعزیه» به درستی شبیههای خندهدار و نشاطانگیزی مانند «عروسی رفتن فاطمه زهرا علیهالسلام» و «شهادت یحیی بن زکریا » را زادۀ عوامل مذهبی و فرزند بلافصل آن، اما جدا از آن و با زمینه غیرمذهبی میداند و یکی را «تفسیر حزنانگیز زندگی» و دیگری را «تفسیر طنزآمیز آن» معرفی میکند و مینویسد: «شبیه مضحک دروازهای به سوی یک نمایش ایرانی آزاد از دین میگشود و با اصول نمایشی تعزیه از لحاظ معرفی و شناسایی اشخاص، زمان و مکان و تغییرات آن و کیفیت فاصلهها و رابطههای اجزا و پیوستگی و گسستگی تماشاچیان با نمایش، میرفت که تماشای جدیدی برپایه سادگی و پیراستگی عوامل انسانی صحنه با غنا و آراستگی تخیل تماشاچیان خود به وجود آورد». به این طریق بود که «ظرفیت نمایشی تعزیه» در یک دوره از تاریخ تعزیه همزمان با تعزیهخوانیها در تکیه دولت و با ساختن و نمایش مجالس فرعی شاد، کمال و تمامیت یافت و «عامل کمدی و یا روایی در جهتگیری کلی شبیه و یا در بافت اساسی آن وارد شد.
پرویز ممنون شبیه «مالیات گرفتن جناب معین البکا» که آن را «تعزیه تعزیهگردانان» مینامد، و تعزیهنامه «تعزیه ناصرالدین شاه» را نمونههای برجسته و یگانه «تعزیههای مضحک» با مضمونی غیرمذهبی و در مسیر تحول به سوی پدید آمدن یک درام اصیل ملی دانسته است. تعزیه «مالیات گرفتن...» در اواخر دورۀ قاجار و «تعزیه ناصرالدین شاه» پس از مرگ او نوشته شد و هر دو در مجموعه تعزیهنامههای چرولی (گردآورده میان سالهای ۱۳۲۹- ۱۳۳۱ش) آمده است. عباس بنیصدر در رساله دکتری خود تعزیه «مالیات گرفتن...» را نوشته معین البکای کاشانی (میرعزا) در هجو معینالبکای تهرانی (میرزا محمدباقر)، و فرخ غفاری آن را اثری مشخص در مخالفت و دشمنی با تعزیه و تعزیهخوانی دانسته است.
اندک اندک اینگونه تعزیههای کوتاه تاریخی ـ افسانهای نشاطانگیز و مضحک، یا غمانگیز و حزنآور که مقبول طبع مردم بود، جایگاه و ارزش ویژهای در سنت تعزیهخوانی یافت. تعزیهسازان با توجه به استقبال مردم از این گوشهها و پیشواقعهها، متن آنها را گسترش دادند و شاخ و برگهایی به داستانهای آنها افزودند و بسیاری از آنها را به صورت تعزیهای مستقل درآوردند. (منبع : ویکی فقه حوزه)
امیدواریم تعزیه خوانان ما در اجرای این گونه تعزیه ها به گونه ای عمل نکنند که اولا موجب وهن مذهب شده و ثانیا به خاطر یک عمل مستحب و چه بسا مباح ، مرتکب عمل حرامی گردند . و اگر در مکانی که به نام امام حسین علیه السلام هم مزین شده باشد این قبیل تعزیه ها برپا شود ، قبح آن بسیار زیادتر و عملی دور از شأن و جایگاه حسینیه است.
بخش پنجم
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مومنی در ادامه سخنان خویش در همایش تعزیه خوانان شهرستان برخوار گفتند : ... مساله دوم ، اشعار توهین آمیزی که از زبان حضرت لیلا(س)، مادر حضرت علی اکبر (ع) خوانده می شود. بنده نمی گویم در تعزیه لیلا نخوانید با اینکه شخصا از نظر تاریخی حضور لیلا در کربلا را قبول ندارم. هیچ تاریخ معتبری بودن لیلا در کربلا را اثبات نمی کند. بنده حدود سی کتاب مقتل معتبر نسبت به جریان کربلا دارم ، هیچکدام غیر از یکی دو تا حضور لیلا در کربلا را ذکر نکرده اند. منتها لیلا را بخوانید لکن اشعار توهین آمیز و خاک بر سر کردن و ... را نباید خواند.
دوستان جُنگ مجلس علی اکبر را به بنده دادند و مطالعه کردم ، دیدم دو تا مجلس را تلفیق کرده اند. مجلس شهادت علی اکبر میر عزا را با یک مجلس تعزیه علی اکبر قدیمی. از تعزیه علی اکبر بنده تا کنون در نسخه هایی که در زمان ناصر الدین شاه در حبیب آباد نوشته شده ، دو مجلس را پیدا کرده ام که اینها تعزیه هایی بوده که در آن دوره متداول بوده است و در تهران نیز می خوانده اند. ببینید چقدر قوی عمل می کرده اند، تعزیه هایی که در تکیه دولت خوانده می شد آن نسخه ها حبیب آباد هم وجود داشته و همان مجلس اینجا هم خوانده می شده است و بعد شاعران و هنرمندان حبیب آباد اضافه کرده اند کم کرده اند و... نوع مجالس تعزیه این سرنوشت را دارد ، رو به کمال و تکمیل رفته است.
استاد حوزه و دانشگاه افزودند : یک سری اشعار از زبان لیلا گفته شده است ، بهتر است آنها خوانده شود و اشعار توهین آمیز را حذف کنید. در تعزیه هفتاد و دو تن یا شهادت وهب کلبی ، شما مادر وهب را می خوانید، در خود تعزیه می گوید اینها هفده روز است که مسلمان شده اند، وقتی که شمر مبارز طلب می کند و وهب در خیمه نشسته ، مادر وهب می گوید :
فخر عرب وهب پسر نازنین من / نو کد خدا جوان سعادت قرین من ...
اشعار زیبایی که از طوفان البکاء گرفته اند. مادر وهب نهیب می زند به پسرش که از چه در خیمه نشسته ای ، برخیز و جانت را فدای پسر فاطمه کن. مادر وهب که تازه مسلمان شده است این گونه نهیب می زند به پسرش ؛ چگونه می شود لیلا، همسر امام حسین (ع) که طایفه او از بزرگان و شجاعان عرب بوده اند ، همین طور بنشیند و این گونه عمل کند که بعضا در تعزیه ها مشاهده می شود. از زبان حضرت لیلا ، اشعار بسیار زیبایی هست ، اینها را وارد تعزیه کنید...
نعمت وجود بابرکت بزرگترها و پیشکسوتان ، اغلب تا هستند، ناشناخته است. وقتی به جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشاى آنان پى مى برند که از دست بدهند. چه بسیار اختلافها و قهرها و نزاعهاى خانوادگى که پس ازدرگذشت «بزرگ خاندان» چهره نشان میدهد و چه بسیار رابطه ها ورفت و آمدها که قطع میشود. یا به سردى میگراید ، و علت آن فقط ازدنیا رفتن محورى است که مایه دلگرمى، امید، انس و معاشرت فامیل است.
رسول خدا(ص) فرمود: «البرکه مع اکابرکم»
برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست.
این اشاره به همان نقش محورى، فروغ بخشى، صفا آورى، هدایت و ارشاد، تجمع و الفت است که در وجود آنان نهفته است. پس اگربزرگترها در فامیل و خانواده، هیئت، حسینیه و ... چراغ روشنى بخش و محور وحدت وهمدلى و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهاى خانوادگى اند، باید این جایگاه، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد.
رعایت ادب و مقتضاى حق شناسى نسبت به عمرى تلاش صادقانه و ایثارها، گذشتها، دلسوزی ها و سوختن و ساختن ها که بزرگان از خود نشان داده اند، آن است که در خانواده ها مورد تکریم قرار گیرند،عزیز و محترم باشند، به آنان بى مهرى نشود، خاطرشان آزرده نگردد،به توصیه ها و راهنمایی هایى که از سر دلسوزی و تجربه مى دهند، بى اعتنایى نشود.
خود «بزرگسالى» و «سن بالا» در فرهنگ دینى ما احترام دارد. این سخن پیامبر خدا(ص) است: «من عرف فضل کبیر لسنه فوقره، آمنه الله تعالى من فزع یوم القیامه»
هر کس فضیلت و مقام یک «بزرگ» را به خاطر سن و سالش بشناسد و او را مورد احترام قرار دهد، خداى متعال او را از هراس و نگرانى روز قیامت ایمن مى دارد.
احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانى نسبت به کوچک ترها، ازدستورالعمل هاى اخلاقى اسلام است و کانون خانواده ها را گرم و مصفا مى سازد و این، توصیه امام صادق(ع) است که فرمود:
«لیس منا من لم یوقر کبیرنا و لم یرحم صغیرنا»
کسى که بزرگ ما را احترام نکند و کوچک ما را مورد شفقت وعطوفت قرار ندهد، از ما نیست.
این سخن را نیز از على(ع) به یاد داشته باشیم که فرمود:
«یکرم العالم لعلمه و الکبیر لسنه»
دانشمند را به خاطر علمش و بزرگسال را به خاطر سن او، باید احترام کرد.
اگر جوانان قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند،هم رشته هاى عاطفى پیوندهاى انسانى از هم گسسته مى شود، هم از رافت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم مى شوند، هم نشانه بى توجهى خود به ارزشها را امضا کرده اند. حضرت على(ع) در یکى ازسخنان خویش، ضمن انتقاد از اوضاع زمانه و ناهنجاریهاى رفتارى مردم، از جمله بر این دو مساله تاکید مى فرماید: 1- بى احترامى کوچک ترها نسبت به بزرگترها 2- رسیدگى نکردن توانگران به نیازمندان:
«انکم فى زمان ... لا یعظم صغیرهم کبیرهم و لا یعول غنیهم فقیرهم»
شما در زمانهاىی به سر مى برید که کوچک به بزرگ تعظیم و تکریم نمى کند و ثروتمند، به فقیر رسیدگى نمى کند!
متاسفانه یکی از معضلاتی که تعزیه و تعزیه خوان های پیشکسوت امروز ما با آن مواجه هستند عدم رعایت حرمت ایشان از سوی جوان تر هاست که گاهی در برخی مواقع با توهین و غیبت نسبت به بزرگتر و پیشکسوت یک حسینیه و تکیه همراه است و این جزء کسر شأن و عزت نفس توهین کننده و غیبت کننده نتیجه ای دیگر در بر نخواهد داشت.
امید آنکه روزی این بی احترامی ها و کم محبتی ها از میان خانواده های ما و خصوصا در هیئآت مذهبی و حسینیه های ما رخت بر بندد و همگی ضمن رعایت حقوق و حرمت پیشکسوتان و بزرگترها با همدیگر مهربان باشیم.
به گزارش خبرنگار مهر، شامگاه سه شنبه جمعی از هنرمندان کرجی به عیادت داوود فتحعلی بیگی پدر نمایش آیینی و سنتی ایران که ششم دی ماه به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان شهید رجایی کرج بستری شد، رفتند.
داوود فتحعلی بیگی از جمله فعالان عرصه هنر های نمایشی بیش ۴ دهه در حوزه نمایش آیینی فعالیت می کند. در حال حاضر نمایش «رام کردن زن سرکش» به نویسندگی وی در کرج روی صحنه می رود.
وی کارگردان، بازیگر، پژوهشگر و مدرس دانشگاه از جمله فعالان هنرهای نمایشی در کشور است.
این استاد دانشگاه دارای تالیفات بسیاری در زمینه تعزیه است . به گفته پزشکان متخصص بیمارستان شهید رجایی کرج وی به دلیل انسداد عروق باید تحت عمل جراحی باز قرار گیرد.
منبع : انجمن تعزیه ایرانیان
پایگاه اطلاع رسانی تعزیه حبیب آباد برخوار برای این هنرمند کشورمان آروزی سلامتی و بهبودی دارد.
بخش چهارم
... برخی مجالس تعزیه هست که واقعا عالی است، اشعار در حد عالی ، جهات ادبی رعایت شده و معلوم است فرد باسوادی سروده این مجلس را که انتظارم از عزیزانمان در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن تعزیه شهرستان برخوار و استان این است این گونه مجالس را شناسایی و معرفی کنند . مجلس های بسیار خوبی هست. بنده مجلس های قدیمی پشت خیمه حضرت عباس (ع) را دیده ام که مرحوم رجاء سروده (مجلس پشت خیمه رجا که ابتدا در حبیب آباد متداول بود و اکنون نیز شنیده ام جاهای دیگر نیز متداول شده) و وی از سعدی بسیار در اشعارش اقتباس کرده و دارای مضامین عالی است و برخی از آن ضرب المثل شده است :
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده / گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده ...
اینها همه از سعدی است. رجا اقتباس خوبی کرده، ولی تعزیه خوان متوجه شعر نشده ، نسخه قدیمی و ارزشمند را خط زده و یک شعر آبکی و مبتذل به جای آن گذاشته، این مصیبت است برای ما. باید پیش استاد صاحب سخن و سخن شناس این شعر را معنایش را متوجه شد و درست ارائه کرد.
در باب اشتمال تعزیه بر امر حرام، یک سری موارد هست که بنده تذکر می دهم. بحمد الله در منطقه ما نبوده ولی فهرست وار بیان می کنم :
1) عروسی حضرت قاسم (ع)
کسی خیال نکند علامه شهید مطهری در تحریفات عاشورا اولین کسی است که این حرف را زده ، علمای قبل ایشان فریادشان نسبت به این تحریفات بلند بوده است. مرحوم شیخ جعفر شوشتری (از فقهای بزرگ نجف که در مجالس روضه خوانی از این فقیه ولایتی و علاقه مند به حضرت ابا عبدالله ع خیلی نقل می کنند و کتاب خصائص الحسینیه از ایشان است) به ناصر الدین شاه در تهران اعتراض کرد که در تکیه دولت عروسی قاسم را نخوانید. یا مرحوم نجم آبادی از علمای بزرگ تهران همین درخواست را از ناصر الدین شاه دارد. پس ببینید از چه زمانی علماء با این تحریفات مخالفت کردند.
عروسی حضرت قاسم (ع) در کربلا هیچ اعتباری ندارد. البته در کربلا ، فاطمه نوعروس داریم. فاطمه دختر امام حسین (ع) همسر برادر قاسم یعنی حسن بن حسن (ع) معروف به حسن مثنی. که نسل امام حسن (ع) از همین حسن مثنی باقی مانده، قبل از اینکه امام به کربلا تشریف بیاورد، عقد آنها را بسته است و حسن مثنی از جانبازان کربلاست که شهید نشد و به کوفه منتقل شد و دایی های او که در لشکر عمر سعد بودند شفاعت کردند نزد ابن زیاد ، حسن مثنی را بخشید. یکسال در کوفه او را مداوا کردند و بعد به مدینه فرستادند. اما همسرش فاطمه نوعروس جزء اسراء بود... خب این مساله (عروسی قاسم) به مجالس تعزیه ما راه پیدا نکند ...
ادامه دارد
بخش سوم
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مومنی در ادامه به بیان آفات محتوایی و ظاهری در امر تعزیه خوانی پرداختند. ابتدا به آفاتی که مربوط به مضامین(محتوای) تعزیه است اشاره نمودند . مقدم بر همه "ریاکاری" است که آفت اول است. اینکه هدف انسان ، خودنمایی باشد، هدف مجلس آرایی باشد. اصل در هر عبادت خلوص است ، برای خدا خواندن است . اگر اخلاص در کار باشد خیلی از مشکلات نیست، دو دستگی ها و نزاع ها نیست. من این نسخه را بخوانم یا آن نسخه رانخوانم، اگر کسی بهتر از من این نقش را اجرا می کند بسم الله او بیاید میدان و ما هم تقویتش کنیم. اخلاص، خودش را در عمل نشان می دهد.
آفت دوم در آفات محتوایی، اشتغال تعزیه بر امر حرام و چیزی که باعث وهن مذهب است. از قدیم الایام که مراجع فتوا دادند که تعزیه خوانی جایز است تا زمان ما ، مرجعی که بگوید تعزیه خوانی حرام است خیلی کم داریم و از مراجع مطرح هم نبوده اند. مراجع بزرگ ما ، همه قائل به تشریع اند . هر چند برخی از پژوهشگران اهل تعزیه یک نظری در این باب داده اند که بنده با آن مخالفم. در کتاب تعزیه و تعزیه خوانی آقای شهیدی ، نظری مطرح شده که علمای سنتی در زمان زندیان با تعزیه خوانی مخالف بودند و تعزیه به علماء تحمیل شد علماء چون دیدند مردم استقبال می کنند از تعزیه و مستمع زیادی دارد، ناچار شدند (علماء) تعزیه را بپذیرند و فتوا برجواز آن دهند. این حرف صحیحی نیست. چرا؟ به جهت اینکه از همان ابتدای کار علمای بزرگی همچون میرزای قمی و قبل از ایشان ، آقا محمد کرمانشاهی که از فقهای بزرگ و صاحب نفوذ در کرمانشاه بوده ، می گویند تعزیه خوانی جایز است. از همان اول ،چون مراجع گفتند تعزیه جایز است ، مردم رفتند پای تعزیه و از تعزیه خوانی استقبال کردند. مردم جامعه ما متدین، متعبد و مقلد مراجع بودند و این به خاطر فتوای مراجع بزرگ بود . آنهایی که مخالفت کردند مرجع نبودند. تا الان که می بینید امام خمینی (ره) و همه مراجع تعزیه را حرام نمی دانند ؛ اما تمام مراجعی که گفتند تعزیه خوانی جایز است ، مطلق نگفتند. مشروط می گویند به اینکه 1) مشتمل بر امر حرام نباشد. 2) اهانت و وهن مذهب نباشد.
متاسفانه در بعضی موارد به گوش ما رسیده که بعضی تعزیه خوانها یک سری انحرافاتی که سابقا در تعزیه بود و زدوده شده بود باز دارند بر می گردانند. بحمد الله منطقه برخوار در قدیم الایام (از زمان زندیان تا کنون که بنده با سند و مدرک عرض می کنم و مجالس تعزیه از آن زمان دارم) این مشکلات نبوده و مردم توجه به صحبت علما داشتند. در حبیب آباد ، اساتید تعزیه همچون مرحوم حاجی مرشد همیشه خدمت مرحوم معلم حبیب آبادی می رسید و اگر مشکلی در باب تعزیه داشت خدمت مرحوم معلم (ره) حل می کرد ...
قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است جهـان محیط وسیع کرامت مهدی است
زمان زمان شروع زعامت مهدی است غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است
همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام امـام کـل زمانها دوباره گشت امام
بشـارت آمـده بهـر بشـر مبارک باد شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد
بهشت وصل خـدا را ثمر مبارک باد بـرای منتظـران این خبر مبارک باد
خطاب نـور همه آیههای نصر شده ولـیِّ عصـر، دوباره ولیِّ عصر شده
خطاب حضرت معبود را بخوان با م پیام قاصـد و مقصود را بخوان بـا من
بیــا ترانـه داوود را بخـوان تـا مـن سرود مهـدی موعود را بخوان با من
دوبـاره آیـه جاء الحق آشکار شده به یمن وصل، همه فصلها بهار شده
بخش دوم
پس رعایت تقوا وظیفه هر فرد مسلمان است و تقوا شرط قبولی عمل است. همین که لباس تعزیه می پوشید این خود عبادت است. محرم فرا می رسد شما وقت صرف می کنید، برای ثواب این کار را می کنید برای امام حسین (ع) است و واقعا هم تعزیه خوانهای ما زحمت می کشند و حتی از جیبشان هزینه می کنند، اگر آن تقوا باشد قبولی عمل هم هست.خدا در قرآن می فرماید : " انما یتقبل الله من المتقین." یعنی خدا اعمال نیک را از متقیان قبول می کند. اینها به جای خود اما تعزیه خوان از نظر هنری، رفتاری و گفتاری در محلی که هست باید به گونه ای باشدکه رفتار و کردارش درست باشد تا تعزیه که می خواند اثرش مضاعف باشد و مخاطب ارتباط معنوی و عاطفی برقرار کند و تحت تأثیر نقش تعزیه خوان قرار گیرد.
خدا رحمت کند یکی از اساتید ما در حوزه علمیه اصفهان، یک بار در حضور ایشان صحبت از تعزیه شد. ایشان گفتند : خدا رحمت کند تعزیه خوانهای قدیم را. امام می آمد عباس می آمد یک محاسن زیبایی داشتند، وقتی وسط میدان می آمدند هنوز نخوانده، مردم گریه می کردند.چرا؟ چون فرد را می شناختند. ارتباط معنوی برقرار می کردند و تحت تأثیر قرار می گرفتند. زمانی در همین حبیب آباد که مرحوم حاجی مرشد (ستون تعزیه حبیب آباد) از دنیا رفته بود، امام خوان نداشتند، یکی از روحانیون قدیم حبیب آباد (حاج آقا سید مرتضی مومنی) را امام کردند. ایشان ممکن بود بعضی از این گوشه های آوازی تعزیه را نتواند اجرا کند چون در کار فن تعزیه نبود (چون تعزیه خوانی طبق قاعده و ضابطه است. ردیف های آوازی هر کدام از نقشهای امام، اباالفضل، حر و ... مشخص است و تعزیه خوانها باید بروند این فن را نزد اساتید خودش فرا بگیرند) اما آن روحانیت ایشان و معنویتی که داشت و نافذ الکلمه در حبیب آباد بود و همه قبولش داشتند سبب می شد وقتی ایشان با آن ابهت در لباس امام وارد میدان می شد، هنوز ایشان نخوانده ، مردم شروع به گریه می کردند.
این خیلی مهم است یعنی در محلی که زندگی می کنیم،مردم بین ما و دیگران فرق می گذارند و از ما انتظاراتی دارند ، باید انتظارات مردم را برآورده کنیم اگر این کار را انجام دادیم در اثر گذاری خیلی موفق هستیم ...
(ادامه دارد)